نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
شهری که باید نگینی باشد بر انگشتری غرب کشور امروز آوردگاه بگومگوهای بی پایان بر صندلیهای فانی قدرت شده است . بس کنید.
هر زمان که نامی از لیست امید می شنوم یاد شور و حیاتی می افتم که در رگهای خسته شهر و کشورمان تنها بارقه امیدی شد از خونی تازه به رنگ سرخ همه رشادت هایی که در تاریخ این کشور برای اصلاح آنچه از کژی و ناراستی است . امید و اعتمادی که به پای دولت روحانی و لیست امید شورا و مجلس ساخته و پرداخته اتاق فکر شورایی به نام هماهنگی ریخته شد ، همدان اما از این قاعده مستثنا نبود، حضور حتی رای اولی های پا به سن گذاشته و رای های خاکستری با هدف اعتماد دوباره و نمایش امیدواری جریان اصلاحات را با انباشتی از سرمایه اجتماعی مواجه کرد که همزمان مطالبات بسیاری را هم به دنبال داشت، در این میان برخی ناگهان شانه بالا انداختند که و گردن افراشتند که این اعتماد نتیجه سالهای متمادی حضور ما در عرصه سیاسی و اجتماعی یا فعالیت احزاب تازه تاسیسمان هست ، غافل از اینکه این اعتماد فرصت دوباره ای بود به باور عمیق نیاز به جامعه مدنی و باور به اصلاحات، اصلاحاتی که ریشه در تاریخ این کشور دارد و در بزنگاه های تاریخی خود را نشان داده است، اما مشکلات بسیاری که دولت تدبیر و امید مواجه شد و فشار اقتصادی بر مردم شریف این دیار اعتماد را بی رنگ کرد و مردم را نا امید، هر زمان که صدایی از جامعه مدنی و مردم برخواست که این رای ما نبود ، صدایی از احزاب اصلاح طلب درآمد که هیس الان زمان مطالبه گری نیست .
بازتولید این نوع از واکنش را در همدان هم به وضوح شاهدیم ، مردم در همدان اصولگرا ، به پنج عضو از لیست امید رای اعتماد دادند تا شورایی با غلظتی نزدیک به اصلاح طلبی و چگالی نزدیک به معتدل شکل بگیرد ، اما همین شورا هم از ابتدا نشان داد فشار اصلاح طلبی آن شاید دو نفر نصفی باشد ، جامعه مدنی همدان که بسیار مایه گذاشته بود شگفت زده شد و مردم هم در حجم عظیم تبلیغات علیه اصلاح طلبی در همدان در برابر هر سخنی از رقیب ، نمونه ای عینی را مشاهده می کردند ، اما فعالین مدنی شهر و مردم دیار خوبان در سکوت و همچنان امیدوارانه روند تحولات را دنبال کردند ، اما ظاهرا قرار نیست دعوا بر سر صندلیهای کذایی قدرت در همدان تمام شود ، انگار قرار است احترام به لیست و تفکر تشکیلاتی فقط از جانب رای دهندگان باشد نه کسانی که رای می آورند ، انگار ما می اندیشیم رای خاکستری شهر به سمت ابراهیم ، جواد و حمید روانه شده ، اینها که فقط نامهایی هستند از کسانی در شهر که بی شمار ابراهیم و جواد هست ، رای به تغییر روند تصمیم گیری مدیریت شهری بوده و هست و این بگومگوها فقط هزینه ای گزاف را بر خواست رای دهندگان معتقد به مرام اصلاح طلبی وارد می کند ، هزینه ای که شاید نمود آن را در انتخابات بعدی ببینیم و شهر به جای آنکه مجالی باشد برای تمکین خواست مردم و فعالین مدنی صاحب فکر و اندیشه فضایی می شود برای آنان که باکی از ساختن برج و باروی منفعت طلبی بر زمین سوخته تاریخ و هویت این شهر ندارند ، اگر خدایی نکرده روزی این اتفاق بیافتد ، در نقطه نخست کسانی مقصرند که میتوانستند سرمایه امید مردم را به پای لیستی متشکل از دلباختگان سرنوشت دیار خوبان بریزند اما فدای سهم خواهیها کردند ، در مکان دوم همانها که بگومگو کردند و بجای باور به روند صحیح بر نام ها متمرکز شدند و در آخر دود آن به چشم آیندگانی که بعد از ما خواهند آمد، می رود . شهری که باید نگینی باشد بر انگشتری غرب کشور امروز آوردگاه بگومگوهای بی پایان بر صندلیهای فانی قدرت شده است . بس کنید.
یادداشت از: مجیر خضریان