جعلیات ادبی و تاریخی، معضلی فرهنگی از دیرباز تا کنون

یکی از پژوهشهایی که جای خالی آن در بین کارهای مفید ادبی-فرهنگی حس می‌شود، تحقیق دربارۀ تاریخچۀ جعل ادبی است.       به گزارش “فردای همدان”، در این باره در خلال پژوهشهای مرتبط با تصحیح متون کهن، مصحّحان خبره با درک ظرایف شعری شاعر، بیتهایی را که کاتبان بر شعر او افزوده‌اند، در می‌یابند […]

یکی از پژوهشهایی که جای خالی آن در بین کارهای مفید ادبی-فرهنگی حس می‌شود، تحقیق دربارۀ تاریخچۀ جعل ادبی است.

 

 

 

به گزارش “فردای همدان”، در این باره در خلال پژوهشهای مرتبط با تصحیح متون کهن، مصحّحان خبره با درک ظرایف شعری شاعر، بیتهایی را که کاتبان بر شعر او افزوده‌اند، در می‌یابند و آن را از سخن شاعر جدا می‌کنند(در این بین کتاب “رباعیات خیّام در منابع کهن” به‌خاطر میزان بالای اشعار منتسب به خیّام و دشواری بازشناسی رباعیات اصلی از جعلی، از ارزش تحقیقی بسیار بالایی برخوردار است).

کارهایی از این دست-احتمالاً- مهمترین تلاش پژوهشگران برای شناسایی جعلیات ادبی بوده‌است.

نگارنده بر این باور است که به سبب نبود ابزار کافی، انجام یک پژوهش مستقل و منسجم دربارۀ جعلیات ادبی نزدیک به محال است؛ چرا که از دوره­های گذشته هیچ سندی در دست نیست(یا لا اقل نگارندگان بی خبر هستند) که بر طبق آن دریابیم نخستین جاعلان ادبی ما چه کسانی بودند؟ آیا غیر از افزودن بیت و عبارت در لا به لای سخن شاعر و یا نویسنده روش دیگری برای جعل ادبی وجود داشته‌است؟ (برای مثال به تالیف کتابی دست یازند و آن را به اسم شخص شهیری توزیع کنند). با وجود چنین مانع اساسی‌ای و تا زمان یافت‌شدن سند مهمّی نمی‌توان به، به نتیجه رسیدن این‌گونه پژوهشها دل بست. متأسّفانه در گذشته مردم و حتّی طبقۀ فرهنگی چندان توجّهی به آرشیو و نقدکردن جعلیات از خود نشان نداده‌اند و در مقابل غربیها سند یکی از کهنترین متنهای جعلی‌ای را که به اسم شکسپیر منتشر شده‌است، دارند و حتّی جاعل آن را هم می‌شناسند(برای آگاهی در این باره رک.K.K.Ruthven,Faking literature,p5-6).

علاوه بر این، شاخص‌ترین چهره‌های جعل در ادبیّات انگلیسی-مثل -Macpherson نیز شناخته شده­اند و از دیرباز به آثار و فعّالیتهای آنان توجّه می‌شده‌است( و این بدین معناست که آنها بسیار زودتر به اهمیّت این موضوع پی برده‌اند و برای مقابله با آن اقدام کرده‌اند)، (برای مثال علاوه بر کتاب فوق که در آن برخی فعّالیتهای جعلی آنها بررسی شده‌است، مقاله‌ای با نام:

MACPHERSON, CHATTERTON, BLAKE AND THE GREAT AGE OF LITERARY FORGERY به تحلیل و بررسی کارهای این جاعلان می‌پردازد).

حال با توجّه به سخن یاد شده باید گفت کاری که کمپین مبارزه با نشر جعلیات در پیش گرفته و در تاریخ تحقیقی و فرهنگی ما –اگر نگوییم بی سابقه- کم سابقه است، مبارزه با پیشروی و افزایش انواع جعلیات ادبی و تاریخی و مهمتر از آن ترویج فرهنگ مقابله با آن است. هرچند جا انداختن هر فرهنگ تازه و درستی زمان‌بر است؛ با این حال ، با توجّه به موفقیّتهای بدست آمده و توسعۀ روز افزون مخاطبان کانال این کمپین و افزونتر شدن فعّالیتهای اعضا می‌توان این امید را داشت که روزی این رفتار ضدّ فرهنگی پایان بیابد. طبیعی است برای رسیدن به این مهم، مشارکت مخاطبان سهم بسزایی خواهد داشت، منظور از مشارکت این است که 1) جعل ادبی را مساوی با دزدی فرهنگی بدانیم و دریابیم که عواقب چنین کاری در بلند مدّت به ادبیّات و تاریخ ما لطمۀ جدّی وارد می‌کند 2) از پیش‌رانی(forward) اشعار و عبارات بدون اطمینان از صحّت انتساب آن به شخص یاد شده در پیام -و فقط به صرف داشتن این باور غلط که محتوا مهم است نه نویسنده- خودداری کنیم (کما اینکه اگر شخصی سخنی را از طرف ما -ولو سخن خوب و بسزا- در جایی نقل کند، خوشایند ما نیست پس باید بدانیم شعرا و نویسندگان بزرگ ما نیز راضی به مالکیّت جملات حکیمانۀ دیگر افراد نیستند).

نویسنده: عرفان چوبینه بهروز