نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
چند وقت پیش در محوطه آقاجانی بیک و در دوران ساخت پارکینگ طبقاتی به جد و جهد تلاش کردم صدایم را به گوش مسئولین شهر برسانم اما آن هنگام ماجرا برایم تلختر شد که تکه سفالهای دوران سلجوقی را بر میز آقایان گذاشتم و کسی دنیا را بر سرم خراب کرد با گفتن همدان پر […]
چند وقت پیش در محوطه آقاجانی بیک و در دوران ساخت پارکینگ طبقاتی به جد و جهد تلاش کردم صدایم را به گوش مسئولین شهر برسانم اما آن هنگام ماجرا برایم تلختر شد که تکه سفالهای دوران سلجوقی را بر میز آقایان گذاشتم و کسی دنیا را بر سرم خراب کرد با گفتن همدان پر است از این کاسه کوزه شکستهها.
صدایم شنیده نشد. آگنده گوشی آنهایی که اتفاقا باید بشنوند و میراثدار باشند دلم و وجودم را لرزاند. چه اصراری بر تخریب آن فضایی که میتواند گردشگر به شهر من بیاورد؟ آن روز به سراغ عدهای رفتم و جوابی نگرفتم. اما امروز داستان تفاوت دارد، امروز میپرسم چرا خانه اخلاصی در کبابیان فرو ریخت ؟چرا سقف دلمان را فرو میریزید ؟
این ثروتهای پنهان دیار خوبان است که زیر چرخ لودر با خاک یکسان شد و انتظار دارم از شورای شهر که مرا نمایندگی میکند و ناظر بر کار شهرداری است این بار پاسخ دهد. شورای شهر و شهرداری همدان این بار باید پاسخ دهند و اگر بگویند ارزش تاریخی نداشت من میگویم اصلا ملاک نیست. اگر بگویند خطر فرو ریختن داشت اعلام میکنم از این به بعد اگر خواستید لودر بر بن ثروت دیارمان به بهانهای بگذارید اعلام کنید تا من زیر سقف آن بایستم و همان جا خاطره شوم. مباد آن روز که ارزشهای فرهنگی و تاریخی شهرمان را یکایک با فضاهای مصنوعی و بیروح جایگزین کنید. چه کسی یارای پاسخگویی اینچنین وقایعی را دارد؟
البته باید از برخی بزرگواران که در بزنگاههای انتخاب مسئولیتهای مختلف نقش منتقد را بازی میکنند پرسید اکنون نقش و مسئولیت اجتماعی شما چیست؟
یادداشت از: مجیر خضریان، سردبیر فردای همدان