نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
فیلم برف آخر به کارگردانی امیرحسین عسگری و محصول سال ۱۴۰۰ است این اثر تصویری از تکرار مکررات زندگی یک دامپزشک است. دامپزشکی که وقتی می خواهد از پیله تنهایی اش بیرون بیاید، اتفاقاتی میافتد.
برف آخر ساخته امیر حسین عسگری تلاش میکند به سینمای کلاسیک نزدیک شود که در مورد به هیچ عنوان موفق نیست.
در این فیلم با فیلمنامه پر حادثه و پر فراز و نشیبی روبرو نیستیم و این فیلمساز است که با تمرکز بر روی شخصیتها و موقعیت خاصی که کاراکتر اصلی در آن قرار دارد، تماشاگر را با دنیای ذهنی و درونی او آشنا میسازد.
امیر حسین عسگری هم با به کارگیری مظاهر سینمای مدرن (نظیر قابهای مینیمال، اکستریم لانگ شاتهای پیاپی، ریتم کند، داستان یک خطی مرکزیاش) و تحت تاثیر فیلمسازانی چون عباس کیارستمی، میکوشد ما را با شخصیت اصلی خود که یک دکتر دامپزشک است بیشتر آشنا سازد، اما در این مسیر، نه موفق میشود دغدغههای شخصیت اصلیاش را به تماشاگر منتقل نماید و نه موقعیت ویژه و فضایی که در آن قرار دارد را به شکل ملموسی برای مخاطب آشکار کند.
«برف آخر» یک قصه زیست محیطی دارد که در نسبت بین انسان و حیوان تلاش میکند از زاویه متفاوتی به رنجهای آدمها مینگرد.
قاب بندیهای زیبا و دکوپاژهای خوب فیلم را اگر در کنار بازی چشمگیر و کنترل شده امین حیایی قرار دهیم و همه این مولفهها را با مضمون انسانی و اخلاقی قصه گره بزنیم «برف آخر» را با همه کشدار و فراز و فرودهای اندکش میتوان به عنوان فیلمی قابل تامل به حساب آورد.
حضور مجید صالحی و امین حیایی و لادن مستوفی برای فیلم اول عسگری مغتنم بود و به نظر میرسد بازیگری فیلم در بستر داستان متفاوتی که روایت کرده است نقش پررنگی را در خلق اتمسفر داستان دارد.
در خلاصه فیلم آمده است که یوسف در شهری کوچک دامپزشک است، او روزها به گاوداریها سرکشی میکند و شبها به شکار گرگ میرود. او روزی به دل آتش میزند تا جان گاوها و گوسالهها را نجات دهد که بدنش دچار سوختگی میشود؛
این موضوع زندگی او را تحت تاثیر قرار میدهد و در این میان به واسطه گرگی زخمی با زنی به نام رعنا آشنا میشود که برای رهاسازی و کنترل جمعیت گرگها وارد شهر شده است.
فیلم “برف آخر” در همدان 3 سانس اکران شد که استقبال متوسطی از این فیلم شد.
یادداشت از: مهری درویش قنبر