مسائل فرهنگي، اجتماعي و محيط زيست در شهرها مغفول مانده

مسائل فرهنگي، اجتماعي و محيط زيست در شهرها مغفول مانده است.

به گزاش فردای همدان، مقررات ملي ساختمان نگاه حداقلي به بعد معنوي انسان را دارد و بخصوص بعد رواني و اخلاقي شهر، بعنوان مظروف انسان. در طرح هاي جامع و تفصيلي و در مرحله اجراي آن کاملا به شهر کالبدي نگاه کرده و تغييرات بعدي آن هم در جهت درآمد زايی است.

باغ و پارک و کاربري آموزشي و ورزشي تغيير مي یابد و شهروند را به چندين کيلومتر خارج از شهر حواله مي‌دهند. در مرکز محله يک سالن يا يک زمين کوچک ورزشي نيست و در چند کيلومتري شهر استاديوم چند ميلياردي ساخته مي‌شود که روبه ويراني است «بودجه ريزي کشور و حکمراني شهري آن هم مشکل دارد».

در اجراي مبحث سوم مقررات ملي مراقب پله فرار و فاصله پنجره ها از لحاظ سرايت دود و آتش هستيم و مصالح آتش زا و اشتعال زا را ممنوع مي کنيم و درب ضد آتش و دود را اجبار مي‌کنيم اما درب ضد صوت خير!، در مقررات ملي در مباحث مختلف مواظب مسائل آتش زا و مخرب اخلاق و رفتار براساس نوع طراحي شهر و معماري و جزئيات آن نيستند.

بر اساس آمار داده نشده از آتش سوزي در ساختمان هاي نوساز مسکوني که داراي وسايل ايمن هستند مقرراتي قطور نوشتيم و ساختمان ها را به ايستگاه آتش نشاني تبديل کرديم و در مانورهاي تبليغاتي نيامديم يک ساختمان را آتش بزنيم ببينيم اين سيستم ها در زمان حريق کار مي‌کنند؟ و غافل از هزاران پلاسکو در ايران هستيم که عزيزان آتش نشان را در زير آوارهاي سوزان خود مدفون کرد. “روحشان شاد”

شهر مبتني بر عقلانيت و اخلاق بايد ساخته شود نه براساس ضوابط و مقررات خشک؛ سازندگان اگر خود را حافظ مال ديگران بدانند و اخلاق را در حرفه ساخت و ساز رعايت کنند، ساختمان ها حتما با کيفيت بالا تحويل خريدار مي گرديد همچون دوره سنت.

شهرداران ما از کمبود درآمد گله مند هستند اما کسي توضيح نداده چرا زماني که بلديه و نفت نداشتيم امپراتور و تمدن ساز بوديم و شهرهاي زيبا، کارآمد، ماندگار و بقول امروزي ها تاب آور داشتيم.

چندين بار با شورا اسلامي شهر و شهرداري در خصوص دفترچه عوارض بحث کرديم که اگر قصد فروش شهر را داريد آن را به قيمت خوب بفروشيد!

همه اصناف وارد ساخت و ساز شدند بعنوان بساز بفروش و با دادن عوارض حداقل به شهرداري با قيمت هاي نجومي واحدهاي بي کيفيت تحويل شهروندان مي دهند در شغل اصلي خودشان بايد به تعزيرات، بهداشت و صنف خود پاسخگو باشند اما در صنعت بسازبفروشي پاسخگوي کسي نيستند و کيفيت آن را کسي چک نمي‌کند و خدمات مهندسي با تخفيف ۶۰ الي ۷۰ درصد توسط بسازبفروش خريداري مي‌شود و در نهايت با سود چند صد درصد واحدهاي ارزان ساز خود را بسيار بسيار گران ميفروشد.

پس جاي تعجب ندارد همه اصناف با مشارکت و شکل هاي مختلف با اندک سرمايه به دنبال ساخت چند واحد هستند و بعد از ساخت يک آپارتمان و دريافت سود سرشار به جرگه سرمايه داران شهر اضافه مي‌گردند و به خود اجازه مي‌دهند بعنوان ولي نعمت مردم در ارتباط با شهر و معماري اظهارنظر کنند و از کمبود زمين و گراني مسکن و کوچک بودن شهر و رشد کم جمعيت سخن بگويند.

نتيجه آن همين محلات، شهرها و معماري مبتذل مي باشد که با نما رومي و شبه رومي با چند تا قوس کوچک و بزرگ آن را بزک کرده و بلبل رنگ شده را به جاي قناري به خريدار مي‌فروشند که بعدا هم مشخص مي‌گردد بلبل نبوده و گنجشک بوده چون خود سازنده فرق بلبل و گنجشک را هم نميدانسته!
اما همه اينها مقدمه اي بود براي موضوع ديگري که روح و روان و اخلاق شهر را ويران کرده است.
بله واحدهاي شمالي!
واحدهاي شمالي هميشه در ديد و اشراف واحدهاي جنوبي هستند و هميشه مجبورند پرده را کشيده و از نور و تهويه بي بهره باشند و در قسمت شمال هم از نورگير(پاسيو) نوري دريافت نکرده و تهويه اي هم صورت نمي‌گيرد. نور و گردش هوا از اصول پايدار شهرها و معماري سنتي ما است.

انسان بهعنوان خليفه الله را اجبارا با گرفتن پول هنگفت در واحدهايي اسکان داديم که ارزش سکونت ندارد و اخلاق و رفتار آن را تحت شعاع قرار داده است.

شهر را به گونه اي طراحي و طرح ريزي کرديم که 50% آن را زمين هاي شمالي شامل مي‌گردد به عبارتي نيمي از واحدهاي شهر نور و تهويه کافي ندارد.

مقررات ملي و مشاوران و مديران شهري نگران سرايت آتش و دود به پنجره کناري هستند (آماري از آن آتش سوزي فرضي و رويايي نداريم) اما
– نگران سرايت بوي جوراب مرد همسايه به اتاق خواب دختر جوان و بالغ همسايه نيست!

– نگران سرايت سروصداي اتاق استراحت و خصوصي والدين همسايه به همسايه ديگر از طريق پاسيو و ديوار کاغذي مشترک نيست.

– نگران سرايت صحبت هاي خصوصي اتاق خواب والدين به فرزندان از طريق پاسيو نيست.

– فاصله عمودي پنجره همسايه با همسايه ديگر در پاسيو حداکثر ۱/۵ متر هست (حتما در اين فاصله صدا منتقل نمي‌گردد).

%۵۰ از شهر انسان را به سعادت نمي‌رساند بلکه به شقاوت رهمنون مي‌نمايد و اينگونه خانه ها مربي خوبي براي فرزندان ما نيستند و در معماري و شهرسازي سنتي انسان با حياء و معتقد و محجوب تربيت مي شد.

در شهرها هم مردم به جاي مسجد، حسينيه و سقاخانه به بانک هاي سر به فلک کشيده شيشه اي و آپارتمان هاي بزک شده همان سرمايه دار يک شبه که توضيح دادم اقتدا مي‌کنند.

شهر را با سطح اشغال ۶۰% ساختيم که به ۷۰ درصد هم ميرسد که جايي براي درخت و سبزه نيست و همچون نما رومي دنبال بزک کردن شهر سردسير با بام سبز هستيم.

اگر دنبال شهر ایرانی اسلامی هستیم اول باید الگوی ساخت مسکن را تغییر دهیم و مشکل زمین های شمالی را حل کنیم.

یادداشت از: دکتر محمدمهدي سروش

انديشمند و نظريه پرداز در حوزه معماري و شهرسازي ايراني اسلامي