نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
وقتی سخن از تیم پاس به میان می آید، حتی در رده دسته دو کشور؛ این نام بزرگ است که چندین سال به ورزش همدان اعتبار بخشیده و به لطف همین تیم بوده که خیلی ها به نان و نوا رسیدند و برخی نیز صاحب اسم و رسم شدند.
سال ها از عمر پاس در همدان سپری می شود و در این مدت هرگز نتوانسته طعم شیرین صعود را مزه کند. تیمی که میلیاردها تومان بابت حیاتش هزینه شد اما فقر مدیریتی سبب شد تا راه به جایی نبرد.هر سال نیز با شروع فصل شعارهای دلنواز، جملات چشم نواز و محله برو و بیا برای برخی افراد که هرگز نتوانستند پاس را به سرمنزل مقصود برسانند.امسال نیز با شروع فصل بازهم شاهد نماهنگ های دلنواز حمایت و حکایت هستیم تا صعود! را از آقایان می شنویم اما دریغ از عمل به وعده ها و تعهدهایی که باید در مرحله اجرا قرار دهند.دعوت از مهدی پاشازاده هر اندازه که بوق و کرنای خبری را همراه داشت و اینکه پاس با این مربی نام آشنا، کاربلد و جزو معدود مربیان متبحر در صعود تیم ها به دستجات بالاتر قطعا فصل خوبی را سپری می کند، اما همه چیز رها شده و هیچ عزمی بابت صعود دیده نمی شود.آنچنان که با هربار امتیاز از دست رفتن همه مغموم و نا امید می شوند و با هر برد، تصورات بر این می شود که پایان روزهای ناخوشی پاس است و همه چیز خوش و خرم قلمداد می شود.اما با کمی تامل نسبت به حال و روز پاس در خواهیم یافت که انتظارات بسان جاده ای یکطرفه شده و انتظارات فقط از مهدی پاشازاده و شاگردانش به عنوان رهروان این مسیر ختم می شود و گویی دیگران در قبال این تیم مسوول نیستند.اینگونه است که روزهای خوش پاس جدا از عده قلیلی از هواداران ثابت و متعصب، پای خیلی ها به تیم و اطرافش باز می شود و تعصب واهی را به رخ می کشند.اما چه کسی قرار است این قصه پردرد سال ها خانه به دوشی پاس و درجا زدن در پایین ترین لیگ ایران را به پایانی خوش برساند.آیا این توقع هست که مهدی پاشازاده با همین سبک و سیاق آقایان تیم را رهسپار صدر و صعود کند؟!آیا بی جا نیست این چنین که اکنون پاس شروع امیدوار کننده را برای رسیدن به صدر جدول آغاز کرده، با شعار و شعرگونه ، عمل به وعده ها را همچون توپ فوتبال به زمین دیگری بیندازید!؟ما و همه هواداران نمی دانیم و شاید نخواهیم دانست پشت پرده قول و قرارهای شما مسوولان در قبال حمایت از پاس چه بوده و هست.اما آیا وجدانتان راحت است که جوانان مستعد فوتبال اقصی نقاط کشور را با صد امید به همدان آورده و این چنین در تنهایی خود رهایشان کنید.آیا می پذیرید به جای سرمربی تیم دقایقی در تمرین حاضر شده و غرغرها و ناله های بازیکنانی که نان آور خانواده هایشان هستند را بی پولی و وعده های خسته کننده، تحمل کنید.و آیا این چنین که امیر عظیمی در مقام سرپرستی مدیرعاملی باشگاه؛ تاکید می کنیم نه مدیرعامل بلکه سرپرستی مدیرعاملی باشگاه، هزینه های تیم را تا به اینجا متحمل شده و حتی دریغ از اعطای حکم مدیرعاملی، تقدیر در خور شان بخاطر ماه ها حمایت و … ، سکوت اختیار کرده، وظیفه ذاتی می دانید؟آیا قرار نیست دستان مهربان آقایان مسوول بر سیمای خسته و دل نگران پاس و هوادارانش کشیده شود. آیا تصور براین است که پاس با همان یک حامی می بایست مسیر سخت لیگ دو را تا صعود ادامه دهد؟اگر این است، متعجبم که امیر عظیمی اگر قرار بر این چنین حمایتی داشت، چه بهتر که راهی تیم های بزرگی همچون استقلال و پرسپولیس می شد تا لااقل نامی ماندگارتر از خود برجای بگذارد.این تصور همان اشتباهی است که اقایان مسوول در این سال ها کرده اند و اینکه بنای حمایت فردی باشد و آقایان دورنگاه حمایتی و البته معنوی به تیم داشته باشند.اینکه برای پاس زمین و استراحتگاه واگذار شده را نه تنها نباید حمایت دانست، بلکه وظیفه ای در قبال محبوب ترین تیم ورزشی شهر می دانیم.حمایت به این چیزها نیست بلکه حمایت به آن معناست که دست به جیب شد، آنهم نه شخصی، در چارچوب قانون حمایت از رشته ها و تیم های ورزشی، و پاس را هم اکنون که نیاز مبرم دارد، مورد لطف و عنایت قرار داد.لااقل برای یکبار هم که شده از گذشته پاس درس عبرت بگیرید. گذشته ای که به موقع پول به تیم تزریق نشد دست آخر مسوولانش کاسه چه کنم چه کنم به دست گرفتند و نهایت این شد که میلیاردها تومان هزینه کردند، البته نه به موقع و نوش دارویی شد پس از مرگ سهراب.میثم ناصرنژاد: کارشناس رسانه ای ورزش