نوشتن دستیابی به جهان‌های تازه‌تر است

بیست و پنجمین نشست «روی میز منتقد» حوزه هنری استان همدان، با حضور اعضای کارگاه‌های داستان‌نویسی و خانه‌ی رمان حوزه هنری و با هدف بررسی نخستین اثر حسین لعل‌بذری، در حوزه هنری استان همدان برگزار شد. به گزارش “فردای همدان”، در ابتدای این نشست که با حضور نویسنده‌ی کتاب «افتاده بودیم در گردنه‌ی حیران» برگزار […]

بیست و پنجمین نشست «روی میز منتقد» حوزه هنری استان همدان، با حضور اعضای کارگاه‌های داستان‌نویسی و خانه‌ی رمان حوزه هنری و با هدف بررسی نخستین اثر حسین لعل‌بذری، در حوزه هنری استان همدان برگزار شد.
به گزارش “فردای همدان”، در ابتدای این نشست که با حضور نویسنده‌ی کتاب «افتاده بودیم در گردنه‌ی حیران» برگزار شد، گزارشی کلی از نشست‌های 12ساله‌ی داستان‌نویسی در حوزه هنری استان همدان ارائه شد.

حسین لعل‌بذری، مهمان این نشست نیز در ادامه برنامه‌ریزی دقیق و مدون حوزه هنری استان در برگزاری منظم کارگاه‌ها و کلاس‌های داستان را اتفاق خوبی دانست که در کمتر شهری روی می دهد و این اتصال و پیوستگی نتایجش را بعدا نشان خواهد داد.

وی که جوایز متعددی را برای داستان‌هایش کسب کرده، نوشتن را از دوران مدرسه آغاز و با حضور در مسابقات دانش‌آموزی شعر و داستان آموزش و پرورش دوستانی یافته که در ادامه ارتباط و حشر و نشرش با ایشان بیشتر شد. علاقه‌مندی این فعال حوزه‌ی ادبیات داستانی به داستان کوتاه است و دلیل اینکه تا الان رمان کار نکرده را فراغت بال و پیوستگی مداومی می‌داند که نوشتن رمان می‌طلبد، ضمن اینکه به داستان کوتاه بیشتر علاقه‌مند است.

لعل‌بذری در این نشست در پاسخ به اینکه چرا آنقدر دیر مجموعه چاپ کرده است گفته: در همه‌ی نشست‌ها و مصاحبه‌هایم گفته‌ام، صرف چاپ کتاب برایم هدف نیست و تنفس در هوای داستان، نشست‌ها و گفت‌و‌گوها و آمدوشدهای داستانی برایم بیشتر اهمیت داشته است. نویسندگی برایم تعریفی خاص دارد که خودم را شامل حال آن نمی‌بینم، نویسنده کسی است که به صورت حرفه‌ای و تمام وقت می‌نویسد و البته که در کشور ما افراد بسیار کمی مشمول این تعریف می‌شوند اما وقتی آنها بهتر و حرفه‌ای‌تر از من می‌نویسند چه لزومی دارد حتما تحت هر شرایطی کتاب چاپ کنم؟ هدف ما از نوشتن دستیابی به جهان‌های تازه‌تر است و این جهان‌ها را دیگران بهتر از من خلق می‌کنند و در اختیار ما می‌گذارند و همان برای من لذت‌بخش است.

وی دلیل دوم این موضوع را هم اینچنین عنوان کرده: مصایب بعد از تمام شدن مجموعه هم دلیل دوم است، جایی که درست آغاز مصیبت و رنج است، خصوصا اگر کتاب اولی باشی؛ برقراری ارتباط با انتشاراتی‌ها بسیار زمان‌بر است، بعد از چاپ هم مصایب دیگری دارد، کار نویسنده، معرفی و نقد کتابش نیست و اینها وظایف انتشاراتی‌هاست که برایشان تعریف نشده است.

این نویسنده درباره‌ی شیوه‌اش در داستان نویسی هم گفته: هرکس یک سری عادات شخصی دارد و نوشتن قاعده‌ی خاصی ندارد که طبق آن پیش برویم و اگر کسی بگوید باید اول طرح ریخت و شخصیت را آورد و قصه را مشخص کرد و… صرفا قاعده‌ی خودش را می‌گوید. برای خود من هر چیزی ممکن است توجه مرا جلب کند یک عبارت، اصطلاح، فضا، شخصیت و یا حتی جغرافیا و فضا. وقتی شروع به کارکردن می‌کنم، قصه ندارم اما وقتی شروع به نوشتن می‌کنم خیلی به خودم بر سر عبارات و اصطلاحات سخت می‌گیرم و معمولا ویرایش ندارم، هر اتفاقی که قرار است بیفتد در حین نوشتن روی می‌دهد، دوره‌ی نوشتن داستانم خیلی طولانی‌ست اما ویرایش‌ها را همانجا انجام می‌دهم.

لعل‌بذری در پایان با اشاره به تمام صحبت‌های مطرح‌شده در نشست، آن‌ها را کمک‌کننده برای مجموعه‌ی بعدی خواند و اینطور صحبت‌هایش را پایان داد: این داستان‌ها در طی سالیان نوشته شده و خود من هم برخی از آن‌ها را دوست ندارم. اصراری هم نداشتم که برگردم و داستانی را که 20سال پیش نوشته‌ام ویرایش کنم؛ حسین لعل‌بذریِ 20سال پیش این داستان را نوشته، با نقاط قوت و ضعف داشته و نداشته‌اش، امروز هم کسی هستم که این داستان‌ها را نوشته. کتاب من را مثل خودم قضاوت کنید، من از آن سال‌ها تا الان تغییراتی داشته‌ام، خوب یا بد، کتاب هم به همین نسبت.

افراد حاضر در بیست و پنجمین نشست «روی میز منتقد» حوزه هنری استان همدان، کنش‌ها و واکنش‌های باورپذیر، دیالوگ‌های حساب‌شده که به روند داستان کمک می‌کند، تکنیک‌ها قوی نوشتاری برای جذاب کردن داستان‌ها، اهمت زیاد دادن به فرم، توجه به اقلیم‌های خاص، نگاه شاعرانه به متن، اقتصاد کلمات، زبان پخته، وجود موتیف‌های تکرارشونده، و تنوع موضوعات را از نقاط قوت این مجموعه برشمردند و شتاب‌زدگی و مشکلات ویرایشی، عدم هماهنگی میان داستان‌ها به لحاظ موضوع و نگاه نویسنده به متن، قرار نگرفتن اثر در هیچ‌کدام از دسته‌های مجموعه داستان مستقل و مجموعه داستان بهم پیوسته را هم نکات قابل رفع مجموعه داستان «افتاده بودیم در گردنه‌ی حیران» نامیدند.